کد مطلب:94721 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

نامه 065-به معاویه












[صفحه 738]

معاویه درخواست نموده بود تا امیرمومنان حكومت شام را به او واگذارد و او را ولی و جانشین خود كند. این نامه پاسخ آن درخواست است پس از حمد پروردگار، و درود بر رسولش. آن هنگام فرا رسیده كه با نگریستن و دقت در اموری كه بس آشكار است، حقیقت را بشناسی و از آن سود بری. تو سخت در پیروی از راه پیشینیانت، استقامت ورزیدی و بدلیل دعاوی سراسر یاوه ات، خویشتن را به گرداب دروغ و دوروئی افكندی. آنچه از مرتبه تو برتر است، به دروغ بر خویشتن بستی، و هر چه را كه نزد تو به امانت نهاده بودند ربودی. از حق دوری گزیدی و منكر چیزی شدی كه از گوشت و خونت برایت بسی لازمتر و واجبتر بود. حقایقی كه گوش و سینه ات از آن پر شده بود. پس، از حق و راستی چه چیزی جز شناخت راه گمراهی و تبهكاری نتیجه می شود؟ و بعد از آشكار شدن عدالت و دادگری، چه چیزی جز باطل و خطاكاری باقی می ماند؟ اینك از آمیزش حق و ناحق بترس چون چندی است كه فساد، پرده های خود را در برابر دلها آویخته و این تیرگی باعث شده كه مردم همچون نابینایان، حقیقت را نبینند. از طرف تو به من نامه ای رسیده كه گفتار و مفاهیمش در هم و مغشوش است و موضوعات، به یكدیگر هیچ ربطی ندارند. سخن ا

ز صلح و سازشی بمیان آورده ای كه در تو قدرت و توانائی حفظ آنرا نمی بینم و در سطور و كلمات نامه ات افسونی نهفته بود، كه بی تردید از دانش و شكیبائی تو مایه نگرفته بود. تو با این گفتار ناراست و سست، به كسی میمانی كه در زمین هموار و شنزاری فرو رفته، و یا همچون كسی هستی كه در ظلمت و تیرگی راه را گم كرده است. تو خود را بجای بلندی كشانده ای كه آثار و علائم حقیقت در آنجا بعید، و شهباز بلند پرواز، به ستیغش نمیرسد و تنها با ستاره عیوق برابری تواند كرد. پناه به آفریدگار میبرم، از اینكه تو پس از من، عهده دار امور نظام مسلمین گردی، و یا اینكه من سامان كارشان را به تو بسپارم و ترا مقامی دهم كه عقد و پیوند و پیمانشان بدست تو باشد! اینك درباره خویش بیندیش و خود را آماده ساز تا قبل از اینكه بندگان و سپاهیان خدا برخیزند. اگر تقصیر یا خطائی كرده ای، طلب عفو كن و كاری كه امروز از تو پذیرفته شود انجام ده، مبادا كه فردا دیر باشد


صفحه 738.